(.♡ناشناخته

(.♡ناشناخته

آه زندانی این دام بسی بشنودیم
حال مرغی که برسته ست ازین دام بگو

یه گلبرگ مغرور که حالا برگشته و خوبِ تهرانه :)

سه شنبه بدترین دعوای عمرم رو با داداشم کردم،ما معمولا فوش هایی که بهم میدیم از بیشعور تجاوز نمیکنه،یعنی من اینقدر عصبی بودم هرچی از دهنم درومد بارش کردم والدینمم که همیشه دخالت میکردن از شدت وحشتناک بودن اوضاع هیچی نمیگفتن فقط یه گوشه وایستاده بودن تا در صورت کتک کاری احتمالی جدامون کنن

به صورت جدی نود درصد تقصیر داداشم بود اون ده درصد اشتباه منم این بود که بهش اعتماد کردم!!

ببین یکی از وسیله هاش دست منه و خونه رو زیر رو کرده دنبالش منم در حالی که میدونم واقعا بهش نیاز داره اصلن به روی خودم نمیارم

و کلن نمی بینمش یه طوری که نیست انگار و راستش واقعا این حجم از عوضی بودن داره بهم حال میده چیز اضافه بر سازمانی نیست که جبران‌ کار خودشه:///

..

دو روزه کاملن مشغول طراحی ام و بخش خوبش اینه که کلی آهنگای قدیمی زد بازی رو گوش کردم و کلی خاطره زیبا برام زنده شد:(

راجب بخش بدشم نمیخوام حرف بزنم:(

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۸ ، ۲۲:۲۰
گلبرگ مغرور :)

خیلی خب امتحانمو گند زدم حالا تا پنجشنبه وقت داریم بهونه جور کنیم برای جوابی که قراره پس بدیم:/

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۰۸:۵۹
گلبرگ مغرور :)

این معلم جدیده یهو وسط درس بهم میگه یعنی تو واقعا هیجده سالته؟

میگم هیفده سالمه

میگه ولی خیلی عاقل تر از سنتی!!خیلی آروم و متینی:|||

نیم ساعت بعد میپرسه یعنی تو لباسم میتونی بدوزی

میگم بله

تعریف میکنه خیلی خوبه مهارت بلدی و کنار طراحی لباس خیاطی ام پیش میبری:(

نیم ساعت بعد میگه یعنی تو که میخوای مستقل شی آشپزی بلدی

میگم بله

میگه پس کلکسیونت تکمیله

نتیجه اخلاقی:با این فرمول پیش بریم جلسه بعدی منو واسه پسرش خاستگاری میکنه:////////

پی نوشت:شما مورد اول رو برگرد یه بار دیگه بخون بعد ببین اونی که خواسته واسه من مثلن پاپوش درست کنه اسممو داده دفتر چقدر اسکل بوده،لعنتی یه چیز واقعی تر انتخاب میکردی حداقل:|

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۸ ، ۱۹:۰۶
گلبرگ مغرور :)

در هفته اخیر که پر از شهادت و فلان و اینا بود دوبار مهمونی رفتم:/

و خب از جمعه کلن ول کردم و هییییچییی درس نخوندم هیچی

پنجشنبه آزمون دارم و قد تشخیص خر از از گاو بلد نیست:|||

حالا 

اگه پنجشنبه رو خراب کنم

تقصیر خودمه یا اینکه خدا میخواسته تلافی این بزن برقصا رو در بیاره؟

ببینید من بهش خیلی فکر کردم گفتم اگه پنجشنبه نخوام برم که فقط یه دهن ازم سرویس میشه والدینمو راضی کنم،هفته بعدشم استاد دهنمو صاف میکنه که چرا نبودی

اگه ام برم باز خراب میکنم و بازم استاد هفته بعد دهنمو صاف میکنه

در هر دو صورت چاره ای نیست و این غم انگیزه:/

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۸ ، ۲۲:۳۴
گلبرگ مغرور :)

 

خب سه شنبه اومدن‌گفتن منو و هاجر و مرضی بریم دفتر و خب فکر می کنید چی شده

اسم منو دادن به عنوان بچه بی انضباط شلوغ کن پر تحرک

همشون یه ور 

من؟تحرک؟شیب؟

خداییی تو عالم خسته تر از من نیست من تحرک دارم 

یعنی این حرف اینقدر مسخره و غیر قابل باور بود هاجر مرضی قاه قاه داشتن تو صورت ناظممون میخندیدن از شدت مسخرگیش

حالا در کل که اتفاق مهمی نبود ناظم تهدیدمون کرد که انضباط بیست نمیده ماعم بهش گفتیم خب نده،خدافظ

آخر سرم معلوم شد کار اون اکیپه بوده که با مرضی بدن بعد رفتن اسم مارو دادن:/

فقط کاش یه چیزی میگفتن که به ما سه نفر بخوره

رفتم به بچه ها میگم باورتون میشه ناظمه به من گفت تو پرحرفی

بعد بچه ها میگن تو که اصلن حرف نمی زنی:|||

یعنی اون آدما که اسم دادن اینقدرررر اسکل بودن اینقدر

بعد دیگه همه اومدن گفتن یعنی چی هر غلطی دلشون میخواد میکنن و آره کل کلاس باهم دهنشونو صاف کردیم^^

و الان فهمیدم چرا اینقدر عوضی بازی در میارن چون واقعی عوضی بودن حال میده

 

پ.ن:نتیجه اخلاقی اینکه هیچوقت یه سال آخری رو با انضباط تهدید نکنید بخواید نخواید اون اصلن انضباط براش مهم نیست چون در واقع کلن دیگه انضباط مهم نیست:دی)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۴ آبان ۹۸ ، ۱۰:۳۹
گلبرگ مغرور :)

آقا سر آزمون اولی یه پسره از اون کلاسیا جلو من نشسته بود اصلن اون زیبا رو و فرفری مو معنای واقعی احسن الخالقین بود

منتها یه باگ خیلی بزرگ داشت و خب اونم این بود که صندل مردونه پوشیده بود با جوراب سفید-_____-

دیروز با هم رسیدیم بعد من عین گاو سرمو انداختم پایین سوار آسانسور شدم ولی اون موقع پیاده شدن نگام کرد خیلی بلند گفت ببخشید بعد رفت بیرون 

واقعا چی باعث شده یه همچین لعنتی جذاب جنتلمنی جوراب سفید با صندل بپوشه:/

اگه این مشکلو نداشت صد در صد امپراطوری غرورمو میشکستم و به غلامی قبولش میکردمfrown

بله من یه همچین اعتماد به نفسی ام:||||||||||

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۸ ، ۱۸:۴۱
گلبرگ مغرور :)

خطاب به اون دونفری که الان دیدم تو وب هستن

برای چی داری اینجا چرخ میخوری رفیق؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۸ ، ۲۳:۰۳
گلبرگ مغرور :)

پنجشنبه کلاسمو پیچوندم نرفتم شب اینقدر بد خوابیدم،صبح اینقدر کسل و بی حال بودم هیچکاری نکردم به هیچی نرسیدم و فقط دور سر خودم چرخ خوردم

حتی ظهر با مامانم رفتیم پیتزایی پچگیام ولی دیگه کیفیت سابقو نداشت:/

مهم نیست

جاش امروز که رفتم کلاس،اینقدررر اونجا بهم خوش گذشت بعد اومدم خونه هم وقت کردم غذای مورد علاقمو درست کنم هم حموم برم هم به یه بخش خیلی خیلی قابل توجهی از کارام برسم تازه ساعت بیست دقیقه به نهه و یعنی هنوز چند ساعت دیگه ام وقت هست*____*

و خب الان فک میکنم که پشیمونم پنجشنبمو پیچوندم-____-

...

پسر خالم  یه دو سه روز داره میاد خونمون و ببینید کدوم سودجویی قراره با کتابای ریاضی و هندسه اش سرش خراب شه،احسنت نامبرده!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۸ ، ۲۰:۴۳
گلبرگ مغرور :)

نامبرده بعد دوماه قراره فردا صبح بخوابه و میخواد بر طبل شادانه بکوبه:/

بعله فردا کلاس هندسه و ریاضیم رو قراره بپیچونم و خب والدینمم ذره ای خبر ندارن فردا کوییز ریاضی دارم!!!!

در واقع من برنامه ریزی خیلی خوبی داشتم منتها دیروز یه اتفاقات پیش بینی نشده افتاد و از ساعت سه ظهر تا یازده شب من کلن سوخت شد!!شما میدونید این ساعت واسه یه بچه که هم باید به کارای عملی تئوری مدرسش برسه هم برا کنکورش بخونه چقدررر مهم و با ارزشه؟؟

آره خلاصه نتونستم خودمو تا کوییز ریاضی برسونم و واقعا توانایی یه بار دیگه جواب پس دادن ندارم-_-

درضمن واقعا بعد دو ماه نیاز به استراحت و خوابم دارم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۸ ، ۲۲:۵۳
گلبرگ مغرور :)

مرضیه میگه:کامبیز چوبشو گرفته دستش بعد میگه استرس نداشته باشید

و این بهترین تعبیری بود که میشد از کامبیز روانی کرد

فک کن زنه اومده میگه من فلان سال یه بچه هه رو اخراج کردم بعد دو دقیقه بعد من اخراجش نکردم خودش اخراج شد

بچه ها نمیتونید پارچه تیکه ای استفاده کنید،بچه ها پارچه تیکه ای استفاده کنید

من گروهتون کردم که به هم کمک کنید ولی وای به حالتون اگه ببینم دارید به هم کمک میکنید

من تکلیف خونه نمیدم ولی اگه کسی تکلیف خونشو انجام نده دهنش سرویسه:/

اینا فقط گوشه ای از بیانات اون اسطوره است:(

...

منو تو سامانه ثبت نکرده بودن منم وقتی دیدم کارنامه ام نیست واسه خودم شیلنگ تخته می نداختم تا اینکه قضیه لو رفت و خلاصه خانواده وارد مذاکره شدن و مشکل رو حل کردن

و وقتی کارنامم رو دیدم در کمال تعجب دیدم مجموعم شده شصت درصد،در حالی که داشتم دعا میکردم کمتر از چهل نباشم:/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۸ ، ۱۶:۵۸
گلبرگ مغرور :)