(.♡ناشناخته

(.♡ناشناخته

آه زندانی این دام بسی بشنودیم
حال مرغی که برسته ست ازین دام بگو

یه گلبرگ مغرور که حالا برگشته و خوبِ تهرانه :)

۳۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

1_ای کسانی که آدامس و غذا و خوراکی های خود را با ملچ مولوچ و دهن باز میخورید شاید خودتون ازین کار خوشتون بیاد ولی جدا از دور از ادب بودنش شاید کسی سندرومی داشته باشه که با شنیدن این صدا ها بخاد کلتونو بکوبونه تو دیوار یا حق حق گریه کنه لطفا آدم باشید:)

2_ای کسانی که قرار های عاشقانه تان را داخل سینما گذاشته یا چیپس هایتان را مشتی داخل دهانتان میگذارید و قدر بمب صدا تولید میکنید نکنید محیط فرهنگیه ،حالمان را بهم زدید:)

3_ای کسانی که اول مهر و درس و مدرسه را دوست دارید شما منفور ترین آدما های جهانید:/

4_ای کسانی که پولش را دارید و سفر نمیرید شما یه مشت احمق و بی مصرفید که فقط اکسیژن حروم میکنید:/

5_ای کسانی که زیر پست های الناز شاکر دوست یا سحر قریشی شماره های خود را می نویسید راجب شما دیگه نظر ندارم فقط مواظب باشید اعتماد به سقفتون کار دستتون نده:/

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۵۵
گلبرگ مغرور :)

ساعت پنج و نیم صب بیدارش می کنم میگم آنه ببین؛ جدید ترین عکسای صفر کشکولی:)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۱۱
گلبرگ مغرور :)

والا جان اسنو رو گول زدن مگرنه پاییز از شاه و شب و وایت واکرا وحشتناک تره میگی نه ؟نگاه کن چجوری بچه های مردم پر پر میشن این اگه نسل کشی نیست چیه پس:)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۴۱
گلبرگ مغرور :)

والدینمون خونه نیست:)

گشنمونه:)

ما دو تا بی ارزه نیستیم که هیچی بلد نباشیم بپزیم:)

ما خیلی ام با ارزه ایم:)

منتها من خسته:)

امیر از من خسته تر:)

اکسپلور اینستا عم پر عکس غذا:)

 از دیروز تمام وعده های غذاییمو بستنی خوردم:)

معدم یخ بسته:)

خدایا من میدونم بنده ی بدی ام منتها این حجم از عذاب الهی ام دیگه حقم نی:)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۲۸
گلبرگ مغرور :)

من تمام تلاشم را کردم همزمان که خوشحال از بودن در بهترین سه ماه سال هستم با آن حس معروف روی موجهای مکزیکو باشم اما نشد پس فقط می تونم بگم متنفرم از ته دل من از اول مهر:)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۶ ، ۰۳:۴۱
گلبرگ مغرور :)

دیگر بی خودی شاد نیست حالا خیلی ام با دلیل غمگینه:)

امسال هم دعوت نامه هاگوارتز نیامد پس ناچاریم امسال هم این درسای مشنگی رو بخونیم -__-

چون هنرستانی ام کتابامو خود مدرسه میده خیلی خیلی کنجکاوم بدونم کتابام چه مزخرفاتیه:)

مریم پس فردا بر میگرده نیشابور معلوم هم نیست فردا بتونم ببینمش یا نه و این خیلی غم انگیزه باید تا تابستون بعدی صبر کنم که بیاد تهران :)

از همین الانم حال و هوای کنکور گرفتم چقدر مزخرفه این حس:)

این هوا ام گند زده به حس و حال آدم از بس زود تاریک میشه:)

یه جا خوندم هر وقت حرف از آموز پرورش میشه همه یاد حقوق عقب افتاده ی معلما میوفتن هیچکس به فکر عمر تلف شده ی بچه ها و نظام غلط آموزشی نیست./

یعنی در این مملکت یه کاری کردند حالم برای همیشه از پاییز بهم میخوره

بعدا نویس:دقیقا لحظه ای که این نوشته رو پست کردم آنه شرلی زنگ زد گفت ساعت ده میریم سینما میای من هم با کله قبول کردم خلاصه نمی دونم الان باید قربون خدا برم یا مامان آنه یا کی که اینقدر به موقع به دادم میرسن^_^


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۴۶
گلبرگ مغرور :)

برای اولین بار موفق شدم والدین رو راضی کنم که عروسی نرم و از همین تریبون این موفقیت بزرگ رو به خودم تبریک میگم^_^

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۵ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۰۰
گلبرگ مغرور :)

ساعت دو شب برام آهنگای نهنگ آبی رو میفرسته

بهش میگم اینا رو قبلا یه کرمو تر از تو برام فرستاده

توضیح میده از روزی که گوش کرده همش احساس میکرده یکی کنارشه کلن از این حرفا

بهش میگم من الان دارم آهنگ قدیمیای تتلو رو از رادیو جوان گوش میکنم هار هار میخندم

خیلی جدی التماس میکنه که یه وقت از تراس نپری پایینا آهنگای تتلو از نهنگ آبی هم مخرب تره😂


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۵ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۱۷
گلبرگ مغرور :)

در سر می پراند که برای تحصیل برود به کشور خارج-__-اما وقتی در گرجستان با سیل عظیمی از سگ ها رو به رو شد یافت آدم زندگی در خارج نمی باشد و این پرونده بسته شد هر چند که هنوزم گاهی به سرش فکر رفتن میزند اما از همینجا بهش میگم فاطین جان دلبندم تموم کن این بازی کثیفو:)از رویاهای رفتن میگویم که چطور خودم بازش کردم خودمم با پوزش از خانواده که در حال تحقیق و برسی بودن جمعش کردم؛ من ایتالیا رو خیلی دوست دارم حتی بیشتر از امیررضا که پونزده سال داداشمه :دی)

یه روز تلویزیون داشت آقای گل فوتسال جهان که ایرانی ام بود رو نشون میداد ازش پرسیدا چرا قراردادتو با فلان باشگاه ایتالیایی فسخ کردی و جواب این بود:بخاطر سگ:)

تعریف میکرد از در و دیوار شهر سگ میریخت یکبار از ترس سگ فرار کرده و تو اتاقک تلفن عمومی پناه گرفته البته با زنش بعد کاشف به عمل اومده بچه شون تو کوچه مونده خانومه میگه برو بچه رو بیار این مرده ام میگه اگه منو بکشی ام حاظر نیستم برم بیرون:)

حالا بگید چه تضمینی برای من هست که تو ایتالیا زنده بمونم؟؟///

اما داستان سگ به اینجا ختم نمیشه یکی از همسایه هامون سگ داشت و من رو دعوت کرد خونشون بهش توضیح دادم که نه ممنون من نمی تونم با سگ زیر یه سقف بمونم گفت اشکالی نداره بیا سگ و میزاریمش تو اتاق و بدین گونه من راهی خونشون شدم اما چشمتون روز بد نبینه یکی دوساعت که گذشت یدفعه نمیدونم این سگه چجوری در و اتاق و باز کرد پرید بیرون حالا هی اون پارس میکرد دنبال من دووید منم از این ور فرار اون اون لحظه حول شدم  پریدم تو بالکن شکر خدا که جلوی سگ رو گرفتن چون اگه بیشتر پیش روی میکرد احتمالا خودمو پرت میکردم پایین:)

سگ ها موجودات گوگولی ان مثل گربه ها باور کنید منم وقتی عکسا و فیلماشونو میبینم کلی ابراز محبت میکنم ولی از وجود حقیقی اشان میترسم و در کنار تمام این داستان سگ ها باید عرض کنم من از گربه ها بیشتر از سگ ها میترسم خیلی خیلی بیشتر..

ادامه دارد..


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۴ شهریور ۹۶ ، ۰۴:۲۲
گلبرگ مغرور :)

یه سریال آمریکایی میدیدم توش پسره که یک عدد دبیرستانی بود ساعت ده صب تازه از خواب پا میشد میگم تازه از خواب پا میشد به این معنی نی که ده و رب مدرسه باشه ها

ساعت ده که از خواب پا میشد تازه میرفت دوش میگرفت:)

بعد میومد اندازه ی ناهار و شام من رو هم صبحانه میخورد اونم آروم آروم بعد بار و بندیلشو جمع میکرد میرفت مدرسه زنگ اول مدرسشونم از ساعت یازده شروع میشد:)

لباس فرم سرمه ای یا قهوه ای هم نمی پوشید چون اصلا لباس فرم نداشتن:)

بعد معلماشون همه کت و دامن پوشیده تر تمیز مرتب اون وقت تو مدرسه قبلی ما مدیرمون هر سه سال و یه مانتو شلوار خاکستری می پوشید با مقنعه ی زرشکی سیبیلاشم حاظر نبود ور داره:)

بعد تو مدرسه ی ما هر چی میشه میگن توطئه ی آمریکاست والا اگه توطئه ی آمریکا اینه منم می خوام قربانی این توطئه باشم:)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۴۰
گلبرگ مغرور :)