(.♡ناشناخته

(.♡ناشناخته

آه زندانی این دام بسی بشنودیم
حال مرغی که برسته ست ازین دام بگو

یه گلبرگ مغرور که حالا برگشته و خوبِ تهرانه :)

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

هر موقع بحث عیدی میشه مامانم میگه شما بچه بودید ما دست به عیدیاتون نمیزدیم 'ولی اینم همیشه برا من سواله اگه دست به عیدیامون نمیزدن من بچه که تازه پولامم خودم نگه نمیداشتم عیدیام و کجا و صرفه چه کاری خرج میکردم؟
قبول کنید قضیه مشکوکه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۱۸
گلبرگ مغرور :)
برای هدفی که تو ذهنمه سی روز هدف گذاری کردم
یعنی تقریبا تا اول ماه رمضون
ولی چیزی که مجهوله برام اینکه نمیدونم سی روز دیگه که این پستو میبینم به خودم میگم'اون موقع اول خطم نبودی الان رسیدی ته خط مدال طلای منو بدید من برم'
یا با خودم فکر میکنم 'اوه بابا چی فکر میکردی چی شد چقدر خوش خیال و جوگیر بودیا'
اگه تو این سی روز بشه اونچه که میخوام بشه یکی از بت های بزرگ زندگیمو شکستم^^
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۷ ، ۲۰:۴۴
گلبرگ مغرور :)

من واقعا فکر میکنم 'اون'افسردست در اینکه همه ی ما کم و زیاد حال بد داریم شکی نیست ولی اینکه یکی هر روز هر روز و هر روز دپ باشه و این غمشو به بقیه بروز بده کار درستی است عایا؟

و جالب کار اینه واقعا غم و درد بزرگی نیست ناله ی بیخوده

هر روز وقتی میبینمش وقتی میرم تو گروه خود واقعیش ناله میکنه خود مجازیش همش وویس ناله ناله ناله

و به این فک کنید چقدر این کارش حال همه رو خراب میکنه اونم در صورتی که هدفش اینه فقط بقیه بدونن این حالش بده و نمیزاره ذره ای باهاش حرف بزنن شاید یکم بهتر شه

اون واقعا افسردست امروز وویس فرستاد برای زندگیم متاسفم که اینقدر چرته

بهش گفتم'خب شاید ایرادت اینجاست که نشستی و این چرتی و نگا میکنی و هیچ تلاشی در راستای بهتر کردنش نمیکنی

عاقا حرف بدی زدم؟

شما بودید بهتون برمیخورد؟

به خدا من فقط از سر دوستی اینو گفتم و اینکه قصد بد یا کنایه ای ای نداشتم

خلاصه بهش برخورد و رابطم احتمالن با اون تموم شد به همین چرتی:(

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۴۴
گلبرگ مغرور :)

تازگیا از غذا خوردن حالم بهم میخوره اینقدر که غذاهای ایرانی پر ملات و چرب و چیلن:/بد نیستا خیلی خوشمزن ولی دو روز میخورم روز سوم فقط دوست دارم غذا بالا بیارم و از صب تا شب میوه بخورم واقعا چرا؟

..

اولین کافه امسالو با هاجر رفتم و اولین دمنوش عمرمو با هاجر خوردم 

واقعا خیلی دمنوش جذابی بود و منی که از طعمای جدید خوشم نمیاد عاشقش شدم

تو منو کافه اسمش رنگین کمان بود ولی من هرچقدر سرچ کردم چیزی یافت نشد:/

هاجرم یه چی خورد اسمش'اقیانوس آبی آرام"بود و گویا خیلی طعمش مزخرف بوده ،در نهایت به این نتیجه رسیدیم منظورشون از اون اسم بلند بالا همون آب ماهی بوده:دی)

...

و چیزی که امسال دارم تمرینش میکنم اینه که اظهار نظر بی مورد نکنم و اگه چیزی توجهمو جلب کرد که به من ربط نداشت به خودم سه بار بگم به من چه

اگه یکی خیلی چاقه

اگه یکی لباسش باب سلیقه من نی

اگه یکی هم نظر من نی

اگه یکی مشکل خانوادگی داره

ووووو

...

در آخر دارم نهایت زورمو میزنم کادو تولدم منو ببرن کنسرت ابی:)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۱۰
گلبرگ مغرور :)
اردبیل طوفان شده
امیر خیلی بد برخورد کرد منو زهرا عم تصمیم گرفتیم در راستای حمایت از حقوق زنان و قانون هیچ زنی به مردی احتیاج ندارد خودمون دوتایی بریم بیرون تا بهش ثابت شه که احتیاجی بهش نی 
منتها  وسط این فمینیست بازیا اصلن حواسمون به طوفان نبود :|
و خب یه خجسته ای اون وسط شنل تنش کرده بود که بله درسته تا فیها خالدونش در 
معرض دید عموم قرار گرفت البته دروغ چرا تو اون هوا سگ پر نمیزد تو خیابون:|
البته مدیونید فک کنید اون خجسته منما
بعدش که برگشتیم خونه مامان بزرگ مهمون اومد بعد زهرا رفت سلام کرد اومد تو اتاق من اصلن آفتابی نشدم 
دیگه همینطور داشتیم تو اتاق حالمونو میکردیم یهو مهمونه برگشت گفت :این بچه ها کجا جیم زدن-__-
یعنی یه لحظه قشنگ حس کردم بدنم یخ بست ولی خب زهرا رو اومدن کشون کشون بردن اما من چون از اول دیده نشده بودم و مهمون اصلن فک نمیکرد فاطینی ام هست نرفتم 😎
پ.ن:ولی خدایی جایی میرید نگید بروبچ کجا جیم زدن چون اگه جیم زده باشنم فقط بخاطر ندیدن شماست دوست عزیز پس تنفر میزبان رو بیشتر نکنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۵۷
گلبرگ مغرور :)

اولن که خب ما از سال جدید خبر نداریم ولی پایان 96 رو بهتون تبریک میگم

و اینکه تو سال 97 به هر هدفی که صلاحتونه برسید^^

این 8 روزی که خونه ی مامان بزرگ بودیم به مرز ترکیدگی رسیدیم قشنگ

مامانم برام سوغاتی خورد کن دستی خریده عرررر^^

میدونید چرا چون خورد کن خونمون خیلی بزرگه و مقدار موادی که فقط اندازه ی من باشه رو تحویل نمیگیره:/

حس خوبیه تا حالا خورد کن شخصی نداشتم😂

یک ماه و اندیست که لب به گوشت نزدم و راستشو بگم قشنگ دارم تاثیرشو رو پوست و وزن و روحیه و همه چی میبینم

من یه هفته نیت میکنم لاک بزنم بعد یه هفته که میزنم یه هفته دیگه نیت میکنم پاک کنم:|

از اول سال ارباب حلقه ها رو شروع کردم سه تا قسمته هر کدوم 4 ساعت قشنگ پوکیده میشی بعدش تازه هابیت ها شروع میشه

همین دیگه

در آخر هم با بیتی از خانوم حمیرا به پایان میرسانم که 'نسوزون دل دیونمو حیفه به آتیش نکشون خونمو حیفه

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۴۹
گلبرگ مغرور :)