(.♡ناشناخته

(.♡ناشناخته

آه زندانی این دام بسی بشنودیم
حال مرغی که برسته ست ازین دام بگو

یه گلبرگ مغرور که حالا برگشته و خوبِ تهرانه :)

۳۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

امروزم تموم شد.گود نایت دوستان.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۲۰
گلبرگ مغرور :)

در دپرسیون کامل هسدیم✌

هدفونمون خراب شده و در این حالت مازیار فلاحی آلبوم جدید داده .خدایا چرا من چرا الان😭

ولی جدا از اینا خواننده ها خودشونو میکشن که غیر قانونی دانلود نکنید اگه می خواید دانلود کنید برید فلان سایت که پولشم بدید

عرضم به حضورتون من رفتم فلان سایت منتها الان یک هفته و نیمه منتظر یه جیمیل تاییدم از سایت مذکور.مسخرمون کردین؟؟؟

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۵۹
گلبرگ مغرور :)

نصف زندگیم فقط به التماس کردن اینو اون گذشت:)

چرا اینقدر آدمای گند دماغی هسدین؟؟؟/

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۱۸
گلبرگ مغرور :)

امیر علی ،پسر بچه ی تخس ده ساله داره از سر کول داداشم بالا میره و باهاش جر و بحث میکنه تو همین حین برادر می فرمایند بگو سی و یک منهای نوزده چند میشه بچه پنج ثانیه در جا میمونه بعد عی کشداری میگه اخم کنان میره میشینه رو مبل .

صدرا که همسن امیر علیه در دفاع میگه اصلا نمیشه نوزده تا از سی و یک کم کرد همه میخندن

بابای صدرا میگه:صدرا بد ترش نکن

اما تیر خلاص وقتی زده میشه که مامان امیر علی خطاب به داداشم میگه:بچم و اذیتش نکن معلومه که نمیشه سی و یک و از نوزده کم کرد بلکه نوزده و میشه از سی و یک کم کرد .

ثانیه ی بعد خودش متوجه میشه چه چیزی گفته ولی دیگه دیر شده پس ترجیح میده همپای بقیه بخنده

حالا از اینورم مامان من میگه معلوم دیگه میشه یازده!!

خلاصه خواستم بگم نصف جامعه ی نوابغ ریاضی ایرانو فامیلای ما تشکیل دادن:)

تلاش نکنید جوابش میشه دوازده

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۰۲:۵۵
گلبرگ مغرور :)

تو فکرمه از فردا شروع کنم روزی یه قسمت ببینم دوباره و اینقدررر اینکارو تکرار کنم تا فصل هشت شروع شه دیگه:)

چه زندگی غم انگیزی شدا:)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۲۱
گلبرگ مغرور :)

خواهرانه توصیه میکنم اگه تشنتونه اگه دارید میمیرید یا هر چی نصفه شبی کاپچینو یا هر نوشیدنی کافئین دار کوفتی ای نخورید که ساعت یه رب چهار صب از اینکه خوابتون نمی بره خودکشی کنید:)

این سری نفرین آمون بر خودم باد:)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۰۳:۴۶
گلبرگ مغرور :)

از سری آرزو هام اینه که یه پیج سی کا داشته باشم بعد هر ماه نفری هزار تومن از فالورام بگیرم برم یه گوشه ی دنیا رو ببینم چی میشی مگه*__*

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۱۲
گلبرگ مغرور :)

قسمت آخر این فصل و دیدم و به نتایج زیر رسیدم:

*قبل از اینکه با کسی رابطه برقرار کنید مطمئین شید طرف عمه یا برادر زادتون نیست :)

*اینکه تهش میفهمی طرف ننه باباش یکی دیگه بودن فقط مختص سریال ترکی نیست آمریکایی ها هم یه همچین چیز هایی تو خودشون دارن حتی ممکنه طرف اسمشم به جای جان اسنو ،ریگار تارگریان بوده باشه:دی)

*اینکه یه سری موجودات وحشتناک دارن حمله میکنن که نسل انسان ها از بین بره اصلن مهم نیست مهم داشتن تاج و تخت و حکومت به هفت اقلیمه همینو بس-__-(منطقشون منو کشته)

*همین دیگه تا درودی دیگر بدرود

*ولی به نکته ی اول خیلی دقت کنید که یهو خیط نشید ببینید از برادر زادتون حامله شدین:)

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۰۱
گلبرگ مغرور :)


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۲۱
گلبرگ مغرور :)

یه روز قبل تولدم بود که عین مرغ داشتم بالا پایین میپردیم فردا فصل هفتم تاج و تخت شروع میشه :)

و فردا فصل هفتم تاج و تخت تموم میشه میدونید تو عمرم هیچ فیلم یا سریالی رو به این اندازه دوست نداشتم الانم نمیدونم ذوق دارم از پخش قسمت جدید یا ناراحتم یا چی اصلن یه حس غیر قابل توصیفی دارم:)

ولی به نظرم این قسمت آخر کلی اتفاق مهم میوفته کلی آدم مهم هم میمیرن که امیدوار خاندان لنیستر یا حداقل سرسی جزو کشته باشه:)

و بعدش میریم برای فصل آخر یک یا به احتمال زیاد دوسال صبر کنیم هرچند این همه صبر منطقیه ستایش که نیست با دو تا اشک و آه تموم شه بره ساختن هر سکانسش کلی طول می کشه والاا)

ازین بگذریم فردا به احتمال خیلی زیاد میرم لباس فرم بگیرم واقعا از صمیم قلبم آرزو دارم هیچ نشانه ای از قهوه ای تو لباسا نباشه هیچی .

پارسال مقنعموم قهوه ای بود همون صفر درصد انگیزه ی منو برای تحصیل به منفی رسوند واقعا جا داره از کسی که طرح مقنعه ی قهوی ای با فرم بادمجونی رو داده یه تشکر جانانه بکنم:)

ازین هم بگذریم یه چند ماه پیش یه شلواری خریدم که هم گشاده هم برام بلند اگه خدا قبول کنه نشستم فکر کردم یه سری تغییرات بدم روش حالا فردا مامانم بیاد ببینم اصلا میشه یا نه(پیشاپیش بگم نمی خوام تنگ یا کوتاش کنم یه مسخره بازی دیگع میخوام در بیارم)

از اون هم بگذریم فکر کنم امثال اولین سالیه که برای مدرسه رفتن ذوق دارم پارسال همش میگفتم کی سال بعد میشه من اونچیزی که دوست دارمو بخونم و الان امساله خدایا شکرت^__^

البته که نصف بیشتر این خوشحالی فقط برای اینه امسال دیگه زییست نداریم-__-

پ.ن:دوست دارم اسم مطلب هیچ ربطی با خودش نداشته باشه#مرض_جدید

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۳۱
گلبرگ مغرور :)