من بی بال و پرم بدون رویات:)
یه روز قبل تولدم بود که عین مرغ داشتم بالا پایین میپردیم فردا فصل هفتم تاج و تخت شروع میشه :)
و فردا فصل هفتم تاج و تخت تموم میشه میدونید تو عمرم هیچ فیلم یا سریالی رو به این اندازه دوست نداشتم الانم نمیدونم ذوق دارم از پخش قسمت جدید یا ناراحتم یا چی اصلن یه حس غیر قابل توصیفی دارم:)
ولی به نظرم این قسمت آخر کلی اتفاق مهم میوفته کلی آدم مهم هم میمیرن که امیدوار خاندان لنیستر یا حداقل سرسی جزو کشته باشه:)
و بعدش میریم برای فصل آخر یک یا به احتمال زیاد دوسال صبر کنیم هرچند این همه صبر منطقیه ستایش که نیست با دو تا اشک و آه تموم شه بره ساختن هر سکانسش کلی طول می کشه والاا)
ازین بگذریم فردا به احتمال خیلی زیاد میرم لباس فرم بگیرم واقعا از صمیم قلبم آرزو دارم هیچ نشانه ای از قهوه ای تو لباسا نباشه هیچی .
پارسال مقنعموم قهوه ای بود همون صفر درصد انگیزه ی منو برای تحصیل به منفی رسوند واقعا جا داره از کسی که طرح مقنعه ی قهوی ای با فرم بادمجونی رو داده یه تشکر جانانه بکنم:)
ازین هم بگذریم یه چند ماه پیش یه شلواری خریدم که هم گشاده هم برام بلند اگه خدا قبول کنه نشستم فکر کردم یه سری تغییرات بدم روش حالا فردا مامانم بیاد ببینم اصلا میشه یا نه(پیشاپیش بگم نمی خوام تنگ یا کوتاش کنم یه مسخره بازی دیگع میخوام در بیارم)
از اون هم بگذریم فکر کنم امثال اولین سالیه که برای مدرسه رفتن ذوق دارم پارسال همش میگفتم کی سال بعد میشه من اونچیزی که دوست دارمو بخونم و الان امساله خدایا شکرت^__^
البته که نصف بیشتر این خوشحالی فقط برای اینه امسال دیگه زییست نداریم-__-
پ.ن:دوست دارم اسم مطلب هیچ ربطی با خودش نداشته باشه#مرض_جدید
بعد از ساختش که همه قسمتاش بیاد اون وقت اگه داستانشو دوس داشتم نگاه می کنم :)))
لباس فرم خخخخ :d