آقا پازل یه مسابقه دابسمش راه انداخته کاری ندارم جوایزش چیه هرکی هرچی ببره شخصا خودشون میدن به طرف^_^
به نظرتون شرکت بکنم یا نه خودم خیلی دو دلم:/
اگه ایده ی جالبی واسه دابسمش دارید بگید بهم لطفا♡
آقا پازل یه مسابقه دابسمش راه انداخته کاری ندارم جوایزش چیه هرکی هرچی ببره شخصا خودشون میدن به طرف^_^
به نظرتون شرکت بکنم یا نه خودم خیلی دو دلم:/
اگه ایده ی جالبی واسه دابسمش دارید بگید بهم لطفا♡
از صدقه سری عمل به قولی که داده بودم کمر تا گردنم چنان دردی میکنه که بیا و ببین"/
الان فقط دو تا راه برام مونده یا همینطوری رو تخت دراز بکشم یا تلاشی در جهت بلند شدن بکنم تا از درد بمیرم(تا این حد یعنی -__-)
خلاصه من قصدم این بود تابستون و بترکونم منتها خودمو ترکوندم:)
گفتم که از خجالت دیروزم در میام خب یه جوری درومدم که دیگه قول میدم از خجالت هیچ روزی در نیام چون چیزی ازم نمیمونه:)
پدر دیروز خیلی اسرار داشت که فردا برویم طبیعتی جایی ولو شویم(پدر شدیدا گولمون زد چون نه تنها ولو نشدیم 3 ساعت هم از دره و رود و کوه بالا رفتیم)خلاصه اولش مخالف بودم منتها بعد از افتادن آن اتفاق های مزخرف خودم مشتاق تر از پدر شدم برای طبیعت گردی:/
ساعت های آخر شب بود،زد به سرم که آنه هم روز خوبی نداشته زنگ بزنیم بگیم فردا ورت میداریم می بریمت که جور شد.
اما در همان ساعات اولیه آنه مواجه شد با مشکل بزرگ:حالا چی بپوشم-__- بهش گفتم یه چیز راحت بپوش در ادامه برای وی شرح دادم که من دنبال راحت ترین لباس گشتم و در نهایت رسیدم به دامن گل گلی گشادم با کتونی منتها خانواده جلومو گرفتن و من فک میکنم سقف اینجا برای من کوتاه و من باید از اینجا برم چون ملت به دیدن آدمی با دامن گل گلی کتونی عادت ندارن و اصلا چه وضع زندگیه×_+ خودش دریافت که اگر بیشتر بر سوالش پایبند باشد حتما فردا به جای طبیعت سر از مرز در میاورد و تمام کرد این بازی کثیف رو ها ها ها؛)
شب کمتر 5 ساعت خوابیدم آنه هم دقیق اینطوری بود با این حال انرژی داشتیم بیا ببین از اونجایی که این پیک نیک خیلی حساب شده بود هیچی همراه خود نبردیم-__-خدا شاهده پدر از شهر بیرون اومد و ما حتی بطری آب نداشتیم خلاصه با دیدن اولین سوپری کنار جاده چنان جیغی کشیدم که هرکی ندونه فک میکنه من صد ساله چیزی نخوردم خریدارو کردیم و فلان تو یه کافه کثیف هم یه نیمرو جاده ای زدیم که خیلی چسبید ^__^
اما آرامش قبل از توفان که میگفتند همین بود در پست بعد برایتان توضیح میدهم که چه توفانی بر سر منو آنه خراب شد که هیچکداممان از کمر درد و پادردش در امان نماندیم ولی با این حال بسی خوش گذشت^__^
سامر ایز کامین(مدیونید فک کنید از جمله معروف استارک ها تو گیمز آو ترونز کپی کردم با اندکی تغییرات !!)
هرکس یه چیز هایی داره که بی نهایت براش عزیزه جدا از بحث پدر و مادر و خانواده و چیو چیو چی کتاب های من برام حکم نفسمو دارن .خسیس نیستما ولی اصلا دوست نداررم کتابامو به کسی قرض بدم به دو دلیل:
دلیل اول
به خاطر اینکه هرچقدرم از کتاب مذکور مراقبت بشه بازم تو این جابه جایی یه صدماتی بهش وارد میشه(وی بغضش را قورت می دهد)
دلیل دوم
به نظرم قرض دادن کتاب کار درستی نیستش چونکه نویسنده و مولف و صد نفر دیگه زحمت کشیدن برای درست کردن اون کتاب و وقتی یه نفر کتبو به صد نفر قرض میده درواقع پایمال میشه پولی که این صد نفر باید بابت استفاده از زحمت اون آدما باید بهشون بدن میدونید به نظرم مثل دانلود کردن آلبوم موسیقی.فیلم و سریالای نمایش خانگی از اینترنته درست نیستش.
* حالا همه ی اینا رو گفتم برا ابنکه یه کمک ریز بهم برسونید یکی از فامیلامون چند هفته است می خواد نه یکی بلکه چندتا از کتابامو قرض بگیره (دوباره بغض میکند) هی دارم می پیچونمش ولی تا ابد که نمیشه این کارو کرد یکی بگه چجوری بهش بگم آخه روم نمیشه:)
#چشم_داشتن_به_کتاب_های_مردم_کار_درستی_نیست.
حالم خوبه بهتر از اون چیزی که باید باشه میخوام این حال خوب شبانمو باهاتون تقسیم کنم با گذاشتن یه آهنگ از ابی دلبر( یه وانت قلب آبی)
خواهشا با چشمای بسته گوش کنید:)
یعنی آدم پاشه بره خندوانه جایزه ام ببره ولی نشونش ندن خب اسم این چیه آخه ؟!!-___-
من خدایی ازتون یه خواهش دارم لطفا این فکر غلط که هنرستانی ها تنبل اند و هنرستان فقط بخور و بخوابه رو از ذهنتون بیرون کنید که واقعا نیست .باور کنید هنرستانای فنی حرفه ای خوب معدل زیر نوزده و نیم رو ثبت نام نمیکنن بعد به نظرتون کسی که معدلش نوزده و نیمه تمبل محسوب میشه؟!!!!!!
این خیلی زشته که تا یکی میگه گرافیک می خونم میگیم خوش به حالت فقط نقاشی میکنید
تا میگه رشتم طراحی و دوخته میگن واااا مگه خیاطی خوندن میخواد
همه این حرفا رو گفتم که بگم بالاخره تموم شد کارنامه رو هم گرفتیم و رشته مورد علاقمونم که طراحی و دوخت باشه ثبت نام کردیم البته نگید خیاطی چون قشنگ از اسمش معلومه طراحی که میشه طراحی لباس این چیزا و دوخت هم که معلومه چیه.
به امید خدا چند سال آینده صنعت مد و زخمی میکنم(آیکون خنده)
پیشاپیش عذر می خوام که مثل همه آرزوی دکتر و مهندس و وکیل شدن ندارم-__-