(.♡ناشناخته

(.♡ناشناخته

آه زندانی این دام بسی بشنودیم
حال مرغی که برسته ست ازین دام بگو

یه گلبرگ مغرور که حالا برگشته و خوبِ تهرانه :)

کرونا و فارغ التحصیلی

سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۲۳ ق.ظ

باید یه انشاء می نوشتیم راجب 'کرونا و فارغ التحصیلی' و این مکالمه من و هاجره درباره این موضوع اولش هم هاجر داره راجبه چیزایی که بچه ها نوشتن حرف میزنه:/

 

پ.ن:تنها دوازده روز باقی است*_______*

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۲۰
گلبرگ مغرور :)

نظرات (۴)

صدای هاجر خانم چقدر شبیه منه :)))

ولی من آینده رو نمیدونم همین الانش هم دلم تنگ شده، واسه مسخره بازی ها شلوغ کردن ها درس نخوندن ها تبانی کردن برای امتحان ندادن ها و آخرش هم که همیشه معلما می بردن امتحانو می گرفتن مگه اینکه خونده بودیم :/

خیلی از این بچه ها رو دیگه نمیتونم ببینم و قطعا دلم براشون تنگ میشه

حتی دلم واسه حیاط درندشت و دیوارهای چرکی کثیفش تنگ میشه 

 

نظر من رو لطفا به خانم هاجر نشون ندید :)

۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۳۷ یه بنده خدا

🤨😆

😂😂😂😂

۲۹ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۴۱ زری الیزابت

فاطین این لعنتی چی بود. 

مادرهای تکرار نشدنی 

وات د هل

پاسخ:
بابا یکی از بچه ها واسه ی روز معلم خیر سرش متن نوشته بود بعد اون تو به معلما گفته بود 'مادر های تکرار نشدنی' :|
این رو از اون برداشتم مگرنه من ازین خلاقیتای سمی ندارم:/😅

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی