(.♡ناشناخته

(.♡ناشناخته

آه زندانی این دام بسی بشنودیم
حال مرغی که برسته ست ازین دام بگو

یه گلبرگ مغرور که حالا برگشته و خوبِ تهرانه :)

این متن یک غرنامه جدی است

شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۳۵ ب.ظ

حالم خوب نشده ولی اینو تعریف میکنم

امروز عین یه شخصیت متظاهر علمی رفتم کتابخونه که خیر سرم درس بخونم حالا اینکه نتونستم تمرکز کنم و بدتر گند خورد به اعصابم هیچی داشتم برمی گشتم یهو خانومه که داشت اونجا میچرخید نمی دونم منو که با سرعت جت از پله ها پایین میرفتم چجوری دید یه طوری یهو گفت وایسا که انگار با دزد طلاهاش طرفه 

و میدونید چی شد

برگشت با خشن ترین و تهدید آمیز ترین لحن ممکن گفت:دفعه بعدی با شال نمیبینمت!!!

آخه روانیا اگه یه جا یه قانون جدید داره عین یه بیشعور عاقل بزنید به در دیوار قانون مسخره جدیدتونو مگرنه ملت عنتر و منتر شما نیستن که وسط راه خفتشون میکنید

پسر اصلن نمیدونی چقدررررر کفری ام

بخاطر عبور از ده تا پله باید مقنعه سرم کنم؟مسخره نیست؟نه اصلن بگیم قانونشه خب یه جا بزنید اون قانونو من عین شما پسر پیغمبر نمیدونم خودمو که از روش های ماورایی متوجه چیزی بشم

اینقدری که این زنه توی تعیین نوع حجاب من جدی بود فکر نکنم سر کسی که اموالشو بدزده ام جدی باشه -___-

یعنی به یه مرحله ای رسیدم که به نظرم آدم بمیره ولی تو ایران بچه دار نشه اگه ام شد و بچه دختر بود بچه رو بکشه که زجر مرگش یه لحظه است ولی زندگی اون دختر تو این مملکت سر تا سر توهین و نابرابری و بدبختیه:(

 

شماره دوم:این پسره ام تو گروه تله همش داره پیامایی مبنی بر اینکه 'هاها با اینکه سوال غلطه ولی من باهوشم حلش کردم یا باورتون میشه کتاب میگه جواب اینه در حالی که جواب اونه'و غیر و ذالک میفرسته

میخوام بگم مومن همش یه روز گذشته این همه حرف زدی اگه تا پنج روز آینده همینقدر میخوای نمک ید دار بریزی بگو من لفت بدم چون نه حوصلتو دارم نه نت رایگان گیرم اومده-___-

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۲۶
گلبرگ مغرور :)

نظرات (۳)

۲۷ مرداد ۹۸ ، ۰۱:۳۱ مهیار حریری

غر نامه ی شما رو خوندم خودم خالی شدم !!!

 

در این اوضاع نابسامان و درهم برهم که انواع اقسام فشار های روحی و روانی بر شما وارد میشه فقط به یک چیز دعوتتون میکنم : " صبر "

که تنها راه عبور از مشکلات همینه :)

پاسخ:
چی بگم:/
۲۷ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۵۵ زری الیزابت

یدونه مین فینگر به جفتشون نشون بده

پاسخ:
حالا به پسره که کاری ندارم 
ولی زنه
آخ نگه داشتم روز آخری که داشتم ازین مملکت میرفتم اون انگشتو بکنم تو چشمش بعد با خیال خوش و دل آسوده برم فرودگاه
۲۷ مرداد ۹۸ ، ۲۳:۵۷ زری الیزابت

بگو منم بیام باهم نشون بدیم

پاسخ:
فکر خوبیه به هر حال کیف چهار تا انگشت از دو تا انگشت بهتره:دی)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی