ترس
چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۱۱ ب.ظ
راستش فهمیدم یکی از فامیلامون که خودشو صاف کرده،رتبه کنکورش اصلا جالب نشده و خب ذهنم مشغوله که این اتفاق ممکنه برای منم میوفته
راستش ترسیدم من از آزمونای اردیبهشت پیش رو و خدایی نکرده نتیجه نگرفتن عمیقا ترسیدم
ازینکه بهترین روزای نوجوونیمو فقط و فقط درس بخونم به یک هدف و بهش نرسم ترسیدم
من ترسیدم،و از فکر کردن به هشت ماه پیش رو اضطراب گرفتم.یعنی من میتونم از پسش بر بیام؟
۹۸/۰۵/۲۳
سال نود بود و من در مقطع سوم دبیرستان تحصیل میکردم
خبر رسید که یکی از شاگرد زرنگا که همون سال کنکور داده بود و از شانس های رتبه برتری بوده نتونسته موفق بشه و چهاررقمی آورده!
با خودم گفتم این پسره که خرخون مدرسه بود و ترازبالای قلمچی بود و بروبیایی داشت نتونست رتبه بیاره، با این اوصاف من که دیگه از الان باید به فکر پشت کنکور موندن باشم.
گذشت و نمرات نهایی اومد و متوجه شدم معدل دیپلمم بهتر از معدل همون شخص شده در حالی که من فکر میکردم چون اون خیلی درسخونه قاعدتا باید معدلش بیشتر باشه. پس با خودم گفتم لابد امتحانای سال ما آسونتر بوده !
باز هم گذشت و یبار توی کلاس معلم عربی دبیرستان وقتی اسم اون شخصو آوردم برگشت گفت، خب تو که از اون زرنگتری !! تعجب کردم و گفتم لابد اشتباه میکنه.
با کمال ناامیدی رفتم سر جلسه کنکور و نتایج اومد و فهمیدم سه رقمی شدم !
الان که دارم فکر میکنم میبینم چقدر بچه و خام بودم که فکر میکردم اون شخص از من بالاتره و اگر شکست خورده پس منم شکست میخورم. درحالی که زمان بهم ثابت کرد سطحش از من پایین تر بوده ولی اطرافیان و معلما کلی هندونه داده بودن زیربغلش و جوسازی کرده بودن.
نتیجه اخلاقی: خودتو دست کم نگیر و با امید تلاشتو بکن :)