(.♡ناشناخته

(.♡ناشناخته

آه زندانی این دام بسی بشنودیم
حال مرغی که برسته ست ازین دام بگو

یه گلبرگ مغرور که حالا برگشته و خوبِ تهرانه :)

فقط یه روز دیگه

دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۵۸ ب.ظ

و برای آخرین روز شونزده سالگی قراره نه صبح برم کارآموزی ،ظهر که از سرکار برگشتم دو ساعت استراحت کنم بعد برم کلاس تا ساعت نه ده که تموم شه برگردم خونه و بازم تو راه درسارو با خودم دوره کنم و از سال دیگه اینموقع رویا ببفام.

فک کنم پایان قشنگی براش باشه چون تا ظهر با بهترین دوستام وقت میگذرونم و

از ظهر تا شبم برای آیندم تلاش میکنم

و یه روز میاد که بابت این روزا از خودم تشکر میکنم شاید اون روز دیر نباشه

شاید سال دیگه این موقع

و قرارم با خودم اینه سال دیگه این موقع

یک روز مونده به تولد هیجده سالگیم

از دانشگاهی که میخوام پذیرش گرفتم و خودمو آماده میکنم برای شروع زندگی تازه تو یه کشور تازه🌸

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۲۴
گلبرگ مغرور :)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی