(.♡ناشناخته

(.♡ناشناخته

آه زندانی این دام بسی بشنودیم
حال مرغی که برسته ست ازین دام بگو

یه گلبرگ مغرور که حالا برگشته و خوبِ تهرانه :)

وقت اضافه

جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۲۶ ب.ظ

من قرار بود از یک تیر یعنی فردا برم کارآموزی

برای همین حتی یک ساعتم ازین یک هفته و نیم تعطیلی رو برای امر خطیر(اگه املاش درست باشه) خوشگذرونی حروم نکردم

دیشب کارفرمام زنگ زد گفت کارآموزی یک روز و یک ساعت دیر تر برگزار میشه آقا منم این یه روز بیشترو دریابیدم و در غیر منتظره ترین حالت ممکن اینقدر ساده و راحت جور شد و فردا میریم با آنه و صبا بیرون(اینقدر راحت اتفاق افتاد که من خودم شوکه ام هنوز)

حالا ازونجایی که نامبرده پنج روز متوالی زیر آفتاب جنوب یک قل دو قل بازی میکرده الان ریختی بهم زده دیدنی

و الان بحرانی که باهاش رو به رو ام اینه که من با این قیافه سرخ و سیاهم چجوری برم بیرون؟؟؟؟:/

فک کنید شما دیروز هاجر اومده بود خونمون و پس از اولین رو به رویی یک ربع کامل داشت میخندید شایان ذکره که داداشمم دقیقا همین ری اکشنو نشون داد:(

..

یک انتقامی گرفتم تو این تعطیلات

هی رفتم اومدم به داداشم گفتم درس بخون امتحان داری.آخی شب که من میخوابم تو بیدار میمونی درس میخونی

مامانمم مشقای کلاس زبانش مونده بود برای روز آخر تازه یادشم رفته بود کجاهارو باید مینوشت بعد رفتم اومدم بهش گفتم اینهمه وقت داشتی حتما باید بزاری برای دقیقه نود

یک حالی داد یک حالی داد.

...

تولد دو سالگی وبم مبارک و طبق معمول خاستار اینم که نظراتتونو راجب این صفحه ای که دو ساله پرتو و پلاهای من توش انتشار یافته بگید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۳۱
گلبرگ مغرور :)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی