آیه غم
اصلن نمیدونم از کجا و چجوری باید شروع کنم فقط میدونم اگه حرف نزنم میترکم
پیشاپیش ببخشید اگه در هم برهم نوشتم
میدونید دقیقا از دیروز که برگشتیم خونه دپرسم ،پوشک فلان برابر شده دارو نیست پراید شونصد میلیون چی چی چی
و خیلی چیزا که بهتر از من میدونید
من خیلی امید داشتم خیلی خیلی اما دقیقا همونجوایی که فکر میکنی دیگه بدتر از این نمیشه ،دقیقا بدتر از این میشه
دقیقا همونجایی که فکر میکردم خب دایی تو بیمارستان بستریه دیگه فردا پس فردا مرخص میشه،بابا زنگ زد خونه و گفت دایی فوت کرده
همونجایی که فکر میکردم دیگه بیشتر از یازده هزار تومن نمیشه بیشتر شدووو..
چیه این سیاست کوفتیمون که حتی یه راننده تاکسی تو کشوارای مجاور همش تکرار میکرد،شما آیندتونو نمیبینید شما با همه جنگ دارید
اصلن چرا با همه جنگ داریم
زیر فشار این تند رویا تنها کسی که خرد میشه منو شما و مردمیم
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره
ما هم نسل پیامبر نیستیم که وقتی با بقیه مشکل پیدا کردیم بریم بیرون از شهر و با بدبختی زندگیمونو ادامه بدیم
این وسط فیلمایی رو میبینم که یک سری به اصطلاح(فاطی کماندو)میوفتن رو سر کله زن و بچه ملت و اینکه مدام تکرار میکنن تقصیر ماست که شما اینطوری شدید!!
اعصابم از تفکر 'اینکه لباس من تن تو نیست یعنی تو داری اشتباه میکنی' بدم میاد
اینقدر ابلهیم که تو قرن 21 تو خصوصی ترین و بی ربط ترین چیز های زندگی هم دخالت میکنیم
حریم خصوصی چیه پس،وقتی رفتارت،حقوقت،افکارت و حتی لباست باید طوری باشه که اونا میگن
تو فرودگاه وقتی داشتیم برمیگشتیم گریم گرفت قشنگ ازینکه دوباره داریم میایم وطن،وطن خاکستری پر مشکل
به زندگی مامان بابام فکر میکنم با انقلاب به دنیا اومدن بعدم جنگ و اون گروهکا و تحریم و فلان فلان فلان
چی فهمیدن از زندگیشون؟
ما وضعیتمون ازونا بهتره ولی میترسم هرچقدر جلو تر پیش بریم بدتر و بدتر شه
نمیدونم سر شدم انگار
نمیدونم چی میخوام ، نمیدونم چه مرگمه ، گیر کسایی افتادیم که نه خودمون نه کشورمونو دوست ندارن و ازین بیشتر میسوزم
هرچند امروزمو با امید شروع کردم ولی اینا داشت تو کله ام سنگینی میکرد
پیشاپیش برای اینکه تو گونی نندازنم صلوات ختم کنید