طوفانی
دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۲۴ ب.ظ
اولین روز تابستون واقعیمو (منظور از تابستون واقعی تابستونیه که دیگه ماه رمضون و روزه تموم شده باشه ) رو خیلی طوفانی شروع کردم شاید یکم هم بیشترر از خیلی.
شما حساب کنید نشستن در خانه برای دخترکی که تمام عید فطر هایش را در حال سفر بوده چه حالی دارد ؟؟خودم جوابتان را میدهم حالییی خیلی بد :)
حال در این گیر و دار یک دوستی هم می آید و هر چه کرده و نکرده پای دیگری می نویسد و در آخر خداحافظ شما یا به قولی دیگر بای فور اور:)
پوف شاید از رفتن این دوست ناراحت نشوم حداقل تا الان که نشدم نبود اینجور آدما در زندگیمان به نظرم شاید خیلی بهتر از بودنشان باشد حداقل در نبودشان از قضاوت های یه طرفه اشان حرص نمی خوری به گونه ای دیگر یکی دیگر از دلایل به کام نبودن ایام تشریف ندارن -__-
بیخیال
با این حال از امروز گذر میکنم و به خویش تن خویش قول می دهم فردا را چنان خوشی بگذرانم که از خجالت اتفاق های امروز در بیایم یک امضا هم پای قولم میزنم تا به آن عهد که بسته ام متعهد باشم زیر اینجور قول ها زدن فقط به ضرر خودمه والا*__*
امضا:خانومه ایکس؛)
۹۶/۰۴/۰۵