(.♡ناشناخته

هیچوقت در جواب این سوال معلم که درس تا اینجا جذاب بوده یا نه؟)به مسخره نگید :"بله اینقدر که این درس جذابه آنتالیا جذاب نیست"چون ممکنه معلم بشنوه و قهوه ایتون کنه ؛نصیحت منو با جان و دل بپذیرید تجربه ی شخصیه:)

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۵:۳۹
گلبرگ مغرور :)

شما اصلا اینو بشنو بعد ببین میشه با صدا این بشر مست نشد آخه؟؟/♡__♡



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۵:۱۹
گلبرگ مغرور :)

داشتم فکر میکردم که خب عربی و دینیمون هم راحته هم کمه دیگه نیم ساعته تموم میکنم میرم سر کارای عناصر بصری که کاشف به عمل اومد باید مکالمه ی عربی و حفظ کنیم:/

چراااااا آخهههه

نه واقعاا چرااااا

اصلا مکالمش چیزی نداره ها

ولی سوال من اینجاست الان من این چرندو حفظ کردم که چی

تهش که چی

اصلا نمی تونم درک کنم چرا باید حفظ کنم

خدایی وقتی معلم میشید یکم به کارایی که میخواید به بچه ها بدید فکر کنید

آخه این چه کار احمقانه ایه-___-

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۱:۴۹
گلبرگ مغرور :)

کل شیش سال دبستان رو ساعت چهار شروع میکردم به مشق نوشتن دیگه خیلی طول میکشید ساعت پنج تموم بود از ساعت پنج به بعدم همانند یک اسکول به تمام معنا تا خود شب یه کله تمام سریال های آی فیلم رو میدیدم و بعد خواب:)

سر راهنمایی(هفتم،هشتم،نهم)برنامه به کلی تغیر کرد اوایلش هم داخل خونه مینوشتم هم میخوندم بعد کاشف به عمل اومد این روش خیلی طول میکشه پس دوباره برنامه عوض شد این بار به جای تو خونه خوندن برنامه ریزی میکردم که فلان درس رو کدوم زنگ بنویسم کدوم زنگ تفریح بخونم و خب واقعا روش کارآمدی بود نتیجه اش هم بسیار مطلوب بود هم نمرات خوب میشد هم وقت آزاد زیاد داشتم^__^

اما این دهم لعنتی با تمام اون نه سال فرق داره

حالا نه دیگه کارامون به اندازه ی اون موقع ها کمه

نه زنگ تفریح طولانی داریم

و در بدترین شرایط ممکن یک ناظم سگ اعصاب داریم که زنگ تفریح بین بچه ها لول می خوره و گیر سپیج میده

شما فکر کن من مدرسه ی شاهد درس میخوندم به سیبیل گیر نمیدادن ولی اینجا که یه هنرستان دولتی گیر میدن:)

کارامون خیلی زیاده هر روز که میام خونه میگم تا ساعت نه تموم میکنم از نه به بعد کتاب می خونم ولی در بهترین حالت ممکن ساعت یازده تموم میشه کارام و کتابی که فکر کنم تا تابستون در حسرتش میمونم:/

یعنی هر روز به این امید بیدار میشم که خدا بگه خب دیگه تمام این یه هفته و نیم شوخی بود حالا دوباره به تعطیلات برمیگردیم*__*

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۶ ، ۲۳:۲۲
گلبرگ مغرور :)

داشتم از مدرسه برمیگشتم

تو پیاده رو دو تا پسر دبیرستانی از روبه روی من داشتن میومدن

تا کنار من رسیدن اون یکی شروع کرد به هل دادن که من بخورم تو دیوار

ولی دوستش با لب و لوچه به دوستش فهموند که نکن در نهایت محکم نگهش داشت که به اهداف شومش نرسه

احتمال زیاد دیگه اون دو تا رو نمی بینم ولی این مطلب و مینویسم که بمونه

ممنون که تفریحت اذیت کردن دخترا نیست بابت شعورت خیلی خیلی ممنونم♡

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۶ ، ۱۶:۵۸
گلبرگ مغرور :)

ازونجایی که ما مثل ماهی هایی هستیم که تهران برامون مثل خشکیه و هر موعق تعطیل باشیم میپریم تو آب پس قابل حدسه که ما الان اردبیلیم:)

و اینکه از دیروز که اومدیم سو شرتمو از تنم در نیاوردم،هوا بس ناجوانمردانه سرده در کنار اون امروز به درجه ای رسیدم که تو خونه م شال ر میکنم گردن و گوشم یخ نبنده:)

این هم آش دوغ با دوغ محلیه که یک عدد مریض در سرمای خانمان سوز هوا نشست تو بالکن خورد البته مدیونید فکر کنید اون مریض من بودم^__^

نمی دونم چرا عکس رو کج کرد-__-

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۶
گلبرگ مغرور :)

مباش پی آزار و هرچه خواهی کن

که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست

.

پ.ن:حکایت کسایی که تازه ساعت دوازده شب یادشون میوفته طبل و بلند گوهاشون داره خاک میخوره:)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۶ ، ۱۰:۲۴
گلبرگ مغرور :)

طبق توافق نامه من موظفم به برادر طراحی لباس یاد بدم در عوض وی به من زبان یاد بده^__^

طبق یک بند نانوشته من قادرم سوییشرتشو وردارم برم مسافرت و اگه مخالفتی انجام شد می زنم زیر همه چی 

همچنین در صورت بروز هر گونه ناملایمتی،اذیت،دعوا،وحشی گری و خسیس بازی دوباره توافق نامه از طرف من فسخ میشه:)

گرو کش هم خودتونید:دی)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۶ ، ۱۱:۴۴
گلبرگ مغرور :)

ای همکلاسی عزیز،بگذار من نشیمنگاهم رو روی صندلی قرار بدم بعد داد بزن یه فاطین نامی تو اینستا شاخ بازی دراورده بهش بک دادم ولی فالوم نکرده:)

تازه کجاش و دیدی،زدم بلاکت کردم:/

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۶ ، ۱۴:۳۸
گلبرگ مغرور :)

صدای منو بعد دو روز گارگاه میشنوید و باید عرض کنم من زندم:)

این چند روز اینقدر کار انجام دادم که باورم نمیشه برای فردا کاری ندارم:)

هعیی تابستون کجایی که تا لنگ ظهر بخوابم،تا کله ی سحر فیلم ببینم-__-

از یه سریالی که تابستون شروع کرده بودم فقط سه قسمت مونده که فک کنم تا ماه های آینده مشرف نمیشم ببینم://
معلم زبانمون خیلی گوگولیع،قشنگ یه پاندای خسته است منتها فکر کنم موقع پرسش تبدیل شه یه خرس گیریزلی ای انگشت کوچیکه پاش گیر کرده به میز:)

اون کسی که برنامه کلاسی چیده تو خودش چی دیده واقعا!!!!
ریاضی.شیمی.الزامات.ادبیات همه تو یه روز آخه-__-
یعنی خداوند عمه شو مورد عنایت قرار بده:)
آقا اگه هم ریخت و پاش اعصابتونو خورد میکنه هم حال ندارید جمع و جور کنید نیاید هنرستان الان قشنگ اتاق من با پلاسکو بعد آتیش سوزی هیچ فرقی نداره :/

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۶ ، ۱۹:۱۶
گلبرگ مغرور :)