(.♡ناشناخته

(.♡ناشناخته

آه زندانی این دام بسی بشنودیم
حال مرغی که برسته ست ازین دام بگو

یه گلبرگ مغرور که حالا برگشته و خوبِ تهرانه :)

فردا ساعت میزارم صبح زود بیدار میشم

بعد دست مامانمو میگیرم میگم دو تا گزینه داریم یا الان بریم اینقدر بدوییم که خون ریه هامون از دهنمون بزنه بیرون یا بگیریم بخوابیم

که خب اونم میگه بخوابیم منم مطیع امر مادر میرم میخوابم

البته حالت دوم اینه که طبق روال هر روز بعد ساعت یک ظهر بیدار میشم که خب اینطوری قضیه کلن کنسله

.

برای ناهار فردا ام عجیب دلم میخواد گوجه کبابی بخورم با نون نمیدونم این لعنتی چرا اینقدر خوشمزست 

فک کن گوجه رو از سیخ مستقیم میزاری لای نون بعد اون نون گوجه ای میشه نمک میزنی و.....اه دلم خواست

البته ایده بعدیمم  گوجه کبابی با کته ی شفته کره مالی شدست

من هیچوقت این غذا رو امتحان نکردم ولی مطمئنم فوق العاده خوشمزست

اصلن  بی ربطه ها ولی ملت چرا برنج ابکشی دوست دارن 

چرا به نظرشون برنج دون شده خیلی خوشمزست

اولن که برنج فقط کته

کته اام فقط شفته

تمااام

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲ ۲۳ مرداد ۹۷ ، ۰۱:۴۲
گلبرگ مغرور :)

خب من 8 سال بود لب به فسنجون نزده بودم بلکمم بیشتر

مامانم میگفت وقتی بچه بودم فسنجون میخوردم

و خودم یادمه یه بار فسنجون محل کار مامانمو خوردم و این غذا اینقدر بد بود که بالا آوردمش و ازون موقع هر جا فسنجون دیدم حالت تهوع بهم دست داده

اما یکم بیشتر از شیش ماه پیش دقیقا هفت یا هشت روز به رسما گیاهخوار شدن من خونه خاله فسنجون خوردم و تازه دوهزاریم افتاد چه جیگریو چند سال دریغ کردم از خودم

امروز دیگه تصمیم گرفتم ورژن گیاهی لیزش که با کوفته قلقلیه رو بسازم

فقط ازونجایی که تا حالا مراحل پختش رو ندیده بودم دقیقا روزی رو انتخاب کردم که مامانم خونه نباشه که راهنماییم کنه:چرا بعضی وقتا اینقدر زرنگ میشم؟:/)

آقا تو دستورش نوشته بود گردو رو چرخ کنید

منم ورداشتم با چاقو خرد کردم یه طوری که درشت نیست ولی خب اندازه نصف کشمشه یعنی قشنگ دیده میشه

بعد در ادامه گفت آب بریزید ولی نه این قدری که شل شه

من نگا کردم گفتم خب این در کل رو آب شناور میشه و شله

بعد که فسنجون رو پختم رفتم تو پیج انارسبز تا فسنجون خودمو با اون مقایسه کنم دیدم زکی:|

اون قشنگ جا افتادست و دقیقا عین برا همه آبش غلیظه ،سفته آخه چجوری توضیح بدم

مراحل ساختنشو دیدم و فهمیدم منظور از چرخ کردن گردو در واقع تبدیل گردو به آرد بود و خب برا همینم میگفت زیاد آب نریزید که رقیق نشه :|

البته خدایی طعمش عین فسنجون درست حسابیه ولی شکلشه فقط یه مقدار دیفرنته:دی)

رنگش همونه غلظتش یه کوچولو فرق داره چون منم بعدش در بسته گذاشتمش تا یکم جا بیوفته

اصلن مدلی که من ساختم و گردو زیر دندون میاد خیلی ام جذاب تره ،والا)

ولی خدایی خیلی خوشمزه شد یه امشبم تو یخچال میمونه جابیوفته تا فردا ناهارم شه^^

پ.ن:قیافش یکم شبیه آجیل مخلوط شد فقط 😂

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۲۳
گلبرگ مغرور :)

تازگیا به این نتیجه رسیدم اسمایی که ربط به طبیعت دارن چقدر قشنگن

مثل،گلی،بهار،آسمان،نرگس خلاصه

همین دیگه،کلن طبیعت چقدر قشنگه فک کن یه دونه توی خاک کاشته میشه آفتاب به خاک میتابه ،آب خودشو توی خاک جاری میکنه،خاک برای دونه چیزای مفید رو جمع میکنه و میده،اون دونه ریشه میزنه ،بزرگ میشه سبز میشه،سبز سبز

چقدر این سبز رنگ قشنگیه،رنگ زندگی

بچه که بودم آبگوشت خیلی دوست داشتم مامانم سیب زمینیو و نخود و گوشت ریز کرده رو با هم میکوبید ماعم هم خالی اون موادو میخوردیم هم تو آب آب گوشت میریختیم

تو عروسی دیده بودم یه گوسفند و دم خونه ی عروس داماد قربونی میکنن،البته لحظه ی سر بریدنشو هیچوقت هیچوقت هیچوقت نمیدیدم ولی بعدش که سرش یه گوشه جدا بود خونش جاری شده بود چرا

یاد گرفته بودم که اسم این کار قربونی کردنه

چند سال بعد یکی از فامیلامون بخاطر نمیدونم چی قربونی کرد و گوشت قربونیشو آورد به ماعم داد ،یه روز جمعه مامانم گفت میخواد با گوشت قربونی آبگوشت درست کنه، وقتی اون غذا پخت همش تو ذهنم کله ی گوسفند و خون بود اون روز دیگ گوشت آبگوشتو نخوردم ، درواقع هیچوقت دیگه گوشت آبگوشتو نخوردم

آما گوشتای دیگه رو چرا،فکر میکردم گاو و گوسفندای دیگه حال و روز بهتری دارن تو شرایط بهتری کشته میشن اصلن اونا رو از بچگی بزرگ میکنن برای کشتن خودشونم مشکلی با قضیه ندارن و یه سری افکار خل وار دیگه..

خلاصه دیروز تلویزیون داشت یه چی پخش میکرد بعد خانومه تو اون برنامه هه گفت :قیمه با گوشت گوسفند قربونی، وای چه حالی میده،و کلی ذوق کرد

 واقعا چه حالی میده،فرق داره حیون رو چطوری سلاخی کرده باشن؟

میدونید حالا که نه روز مونده به پایان شیش ماهگی این تصمیم خیلی خیلی خیلی خوشحالم که مدت قابل توجهیه عامل مرگ هیچ موجود زنده ای که عواطف و احساسات داره و درد رو حس میکنه نبودم☺


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۵۵
گلبرگ مغرور :)

از این حجم از بیکاری اعصابم خورد شده حقیقتش:/

امروز صبح اینطوری شروع شد که ساعت 6:30در حالی که فقط چهار ساعت خوابیده بودم از خواب بیدار شدم

خیلی تقلا کردم ولی خوابم نبرد

سوییچ دوچرخه رو ورداشتم رفتم تو خیابون

پنجاه دقیقه بعد در حالی که عظله های شکم از درد داشت منفجر میشد،و عظله های پا رسما تصمیم گرفتن وزن سایر بدن رو تحمل نکن،و با حالت تهوع و سرگیجه ای فجیع برگشتم خونه و خوابیدم:|

اما یکم بخوام خاله زنکی حرف بزنم شاید چش خوردم!!!!

من کلن همیشه شب ها کارامو انجام میدم مثلن ساعت 11 شب به بعد تازه میرم دوچرخه،پیاده روی میکنم یا میدوم

دلیلم برای اینکار اینه که مردم شهر هنوز به خیلی چیزا عادت ندارن منم نمیخوام زیر نگاهای پرسشگرشون آب شم

هرچند که امروز صبح شدم:|

ساعت یک ظهر با صدای والدینم که برای مسافرت برنامه میرختن،بیدار شدم ،جدن اگه بشه چی میشه^^

هرچند که من از اول تابستون کلن در حال استراحتم ولی خب سفر وقت خوبی برای استراحته:دی)

بعدن نویس:عجیب دلم هوس سوسیس کرده  بدبختی فروشگاهی که ازش سوسیس و کالباس گیاهی میخریدیم تصمیم گرفته دیگه نیاره😢

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۳۸
گلبرگ مغرور :)
عجیب عجیب عجیب این آهنگ رو دوست دارم♡)


#ابی_درمانی
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۷ ، ۰۱:۱۲
گلبرگ مغرور :)

جدن هیچوقت درک نمیکنم آدم چقدر باید خودشیفته باشه که عکس خودشو روی ساعت دیواری،قاب موبایل،و حتی در موارد کاغذ دیواری چاپ کنه

اینایی که اینکارو میکنن خسته نمیشن از این حجم خودشون؟

تلویزیون روشن بود بعد یهو دیدم داره یه سریال میده اسمش چی باشه خوبه؟'دلدادگان' من فک میکنم از اسمش کاملن معلومه توش چه خبره:/

کلن من خیلی وقته از فیلم ایرانی خوشم نمیاد،مثلن اگه ما به پدر(همونیکی پسره خودشو پرت کرد)و ستایش میگیم سریال پس گیم آو ترونز و اون یکی سریاله که یادم نمیاد اسمشو ولی طرف معلم شیمی بود ،اسمشون چیه؟

در واقع من کلن فکر میکنم نود و نه درصد بازیگرای ایرانی اصلن بازیگری بلد نیستن،جدا ازینکه دیالوگ فیلما همه مصنوعیه همون مصنوعی رم نمیتونن عین آدم بگن و تازه تو همه ی نقشاشون لحن گفتار و رفتارشون یکیه حالا فرقی نداره تو مختار بازی کنن یا اخراجی ها

بعدم کلن اینستا ام شبیه جمعه بازار شده خب اینکه طرف از پیجش درامد کسب کنه و تبلیغ کنه خوبه ولی اینکه کلن پیجش تبلیغه حال بهم زنه،حداقل به من این حسو میده که دارن ازم سو استفاده میکنن

بعدم که موج جدید راه افتاده همه میخوان یه چیزی یاد بدن حتی اگه چیز خاصی نباشه،مثلن من فهمیدم با استفاده از آموزش رژ لب قلبی میتونید نصف بیشتر رژتونو با کاتر ببرید بقیشم که قلبی شده چون تو قالب لب نمیگنجه غیر استفادست،چه آموزش مفیدی:|

یا آموزش بسته بندی گوشت چرخ کرده خیلی مفید بود چون به هر حال کار پر تکنیکیه ریختن گوشت تو کیسه فریزر و پخش کردنش،ممکنه خیلیا بلد نباشن:هه)

این دخترای شوهری صورتی ام انگار خلق شدن تا کفر منو بالا بیارن،آخه این قدر از حالت تهوع چطوری تو یه صفحه مجازی میگنجه من نمیدونم

خب همه ی ما با مادرامون عاشقانه داریم،ولی آیا دلیلی داره اینو بکنیم تو چشم ملت؟

مثلن کلن یه پیچه هست که کارش اینو،منو مامانم داریم کیک میخوریم،ما سفره میچینیم،ما رفتیم باغ ،مامانم بوسم کرد،،، تعجبمه ملت چرا اینا رو دنبال میکنن

بعدم یه ویدیویی از یه خانومی که من نمیشناسم پخش شده من باب ترانه های امروز و داره میگه هر بار اینو درو یعنی چی، این اراجیف چیه،دلبریتو یکم کمترش کن فلان

و ملت راه افتادن به این خانومه میگن احمق بیشعور،وقتی شجریان ممنوع میشه و جاش این اراجیف ظهور میکنن سلیقه ملتم تغیر میکنه  ولی خب بازم تو مغزم نمیگنجه بدون فکر فقط برای طرفداری از یه نفر ،فوش بدی

آخ آخ یه چیز دیگه ام که کفرمو درمیاره اینکه همه به خودشون میگن طراح لباس:|

حالا جدا ازینکه یه اصول ساده بلد نیستن که هیچی ولی گلم دلیل نمیشه رفتی کلاس خیاطی به خودت بگی طراح

من سه سال جون نمیکنم که شمایی که یه آدم خطی از بلد نیستی بکشی به خودت بگی طراح

همین دیگه فک کنم به اندازه کافی غر زدم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۰۲
گلبرگ مغرور :)
اگه قرار بود هر چی که میخواستید فراهم بشه
برای همین الان دلتون چی میخواست؟
من به شخصه الان دلم میخواست بپرم تو آب دریای جنوب،بعدشم جت اسکی و شافل و اینا سوار شم
شبشم برم کنسرت ابی:/
۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۵۹
گلبرگ مغرور :)

من یه فوبیای گربه فجیع داشتم در حدی که یه بار تو بچگی فاصلم با گربه رسید به دو متر ،تب و لرز گرفتم

هر روزی که گربه میدیدم شبش کابوس خیلی بد میدیدم ازینا که تو فیلما نشون میده طرف وقتی خوابه داد میزنه و شدید عرق میکنه ازونا

ولی هر چقدر بزرگتر شدم سعی کردم باهاش کنار بیام چون گربه ها رو خیلی دوست دارم و اصلنم نمیدونم چرا ازشون میترسیدم

خلاصه من به مراحل خیلی خوبی رسیدم هنوز به گربه ای دست نزدم چون موقعیتش پیش نیومده ولی اگه گربه هه خودشو بمالونه به پام مشکلی ندارم

البته هنوزم کامل ترسم نریخته ها

خلاصه ما یه شب با پدر داشتیم از سواری  برمیگشتیم من دیدم یه بچه گربه تو باغچست عین یه فقره لوس ننر شروع کردم بهش نزدیک شدن و حرف زدن

بعد بابام ازین صدا های پیش پیش دراورد که گربه هه بیاد سمتمون

یهو دیدم یا خداا!!!

سه تا گربه اندازه خرس از پشتش درومدن

منکه فقط همینقدر به ذهنم رسید داد بزنم غلط کردم و فرار کنم



۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۳۸
گلبرگ مغرور :)

نمیدونم این حال خوب از کجا میاد وسط این همه دلیل منطقی برای بد بودن

شبکه های اجتماعی رو که باز میکنی بی نهایت صفحه برات باز میشه پر از غر و نا امیدی و انرژی منفی از حال این روزا

حقیقتش من تا میفهمم بحث راجب این چیزاست رد میکنم میره

نمیخونم ،نمیشنوم

یا بهتر بگم ما تصمیم گرفتیم نخونیم،نشنویم

ما هنوز امید داریم

همونی که آدم باهاش زندست:)

همه یا دارن میرن یا میخوان برن و نمیتونن

حقیقتش من تا همین چند ماه پیش کک رفتن تو جون افتاده بود الان ولی الان نه

دقیقن تو بدترین روزای مملکت ،دیگه نمیخوام برم

همین چند ماه پیش بهم ثابت شد زندگی کوتاه تر از اونیه که آدم بخواد حسرت دیدن عزیزاشو داشته باشه

خونه ی آدم اون جاست که دلش خوش باشه و من همینجا دلم خوشه دقیقن تو بدترین روزای ممکن:)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۴۸
گلبرگ مغرور :)

حداقل دلم برای دوچرخه سواری و ورزش شبانه تنگ شده بود

هرچند امشب دوچرخه رو فاکتور بگیریم بخش ورزش من اینطوری بود که میشستم رو صندلی و به پدری که در حال سواریه نگا میکردم:|

هرچند کسی از یه مسافر خسته دویدن انتظار نداره اونایی ام که دارن خیلی داعشن:/

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۴۹
گلبرگ مغرور :)