(.♡ناشناخته

(.♡ناشناخته

آه زندانی این دام بسی بشنودیم
حال مرغی که برسته ست ازین دام بگو

یه گلبرگ مغرور که حالا برگشته و خوبِ تهرانه :)

از جالب ترین خاطره های تحصیلیم

چهارشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۰۷ ب.ظ

امروز در کلاس قفل شد تقریبا پونزده نفر تو کلاس بودیم پونزده نفر بیرون و در هیچ جوره باز نمیشد

ما تو کلاسیا اینقدر خندیدیمو و بهمون خوش گذشت بعد از زیر در بهمون پیچ گوشتی دادن که پیچای درو وا کنیم ماعم الکی پیچ گوشتی رو میزدیم به در که فک کنن داریم تلاش میکنیم ولی در واقع هیچ کاری نمیکردیم:|

و ازونور ناظممون با قاشق افتاده بود به جون در یعنی منفجر شده بودیم از خنده*_*

خلاصه در آخر داشتیم دنبال اسپیکر میگشتیم که دیسکوی کلاسی رو شروع کنیم که متاسفانه در باز شد :|

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۱۰/۱۹
گلبرگ مغرور :)

نظرات (۲)

۱۹ دی ۹۷ ، ۱۹:۵۲ دنیای کامپیوتر ...
پارسال این اتفاق برای ما هم افتاد، یکی زنگ تفریح و دیگر زنگی که معلم بود، معلم کمک میخواست و ما از خنده منفجر شده بودیم.
پاسخ:
کاملن میفهمم خیلی حال میده
اینقدرررررر خوبه:))
ما هم یه بار معلممون باردار بود نمیتونست از پله بیاد بالا بنده خدا. رو چشمی آسانسور چسب زدیم:)) 
پاسخ:
آزار به خلق خدا بده ولی این یه مورد اشکال نداره به نظرم😐😂

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی