(.♡ناشناخته

(.♡ناشناخته

آه زندانی این دام بسی بشنودیم
حال مرغی که برسته ست ازین دام بگو

یه گلبرگ مغرور که حالا برگشته و خوبِ تهرانه :)

سندروم سفر+رفتن به جنوب

سه شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۷، ۰۲:۱۹ ب.ظ

من سندروم سفر دارم  یا حداقل فکر کنم مامانم اسمشو از خودش دراورده ولی قضیه اینطوریه من وقتی میرم مسافرت  48 ساعت اول اصلن اشتها ندارم و هیچی از گلوم پایین نمیره هیچی

با مامانم که رفتیم مسافرت تنها چیزایی که من تو دو روز خوردم یه دلستر بود با یه ذرت مکزیکی کوچیک (تازه اونم به زور) البته بعدش به زور غذا داد بهم:|

خیلی وقت بود میخواستم راجب جنوب بنویسم حالا که اینا رو گفتم بزارید کلن بگم

یک اینکه من جنوب ایرانو خیلی دوست دارم و چند بارم تو بلاگ گفتم دوست دارم مسافرت برم اونجاهارو و اساسی بگردم و این مسافرتی که رفتیم کاملن یهویی بود 

مامانم برنامه شغلیشو یه جوری چیده بود که آخر خرداد بره اردبیل بعد یادش افتاد خاله ام دانشجوعه و امتحانای ترمشه و چون با مامان بزرگ زندگی میکنه درست نی ما بریم

از اونورم تازه از شمال برگشته بودیم و حداقل تو برنامه های نزدیک مسافرتی در کار نبود

یهو هفته آخر امتحانا مامانم گفت فلان تور ،برنامه قشم گذاشته منم آخر این ماه مرخصی ام کلن ، بریم؟

بابا و امیر بهونه آوردن ولی خب منکه عین اونا لوس نیستم و اینطوری شد که مامان بلیط گرفت

دقیقا روز بعد پایان امتحانا رفتیم مامانم کلی باهام تا کرده بود که هوا گرمه و باید تحمل کنیم و اینا بعد موقع فرود اومدن هواپیما مهمانداره گفت به دلیل دمای بالای هوا ممکنه موقع فرود هواپیما تکون بخوره،اینجا فقط میتونستم گرما رو تصور کنم که چقدر زیاده ولی وقتی که موقع پیاده شدن رسید و به طرز فجیعی خرد تو ذوقم

یه حرارتی میزد تو صورتت که اصلن نگم همونجا به مامانم گفتم،غلط کردم بیا برگردیم ولی خب برای اظهار نظر خیلی دیر شده بود:|

از فرودگاه تا شهر قشم پنجاه دقیقه راهه و تو همین مسیر برای بار دوم خرد تو ذوقم،یه جزیره خشک با (نمیدونم اینو چطوری بگم ولی کلی زاغه نشین)حتی تو همین مسیر یه آدم بود لاغر لاغر که هیچ لباسی تنش نبود،هیچی شما بودید این حجم از خشکی و فقر رو میدید یه جوری نمیشدید؟

(الان عین این فیلما میخوام بزنم ادامه دارد و بعدشم سه ته نقطه...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۰۶
گلبرگ مغرور :)

نظرات (۳)

سفر رفتن کلا خیلی باحاله
پاسخ:
اونکه آره
ببین اون بنده خداها چجوری تو اون هوا دارن کار میکنن و زندگی.واقعا گرم و سخته 
پاسخ:
آره واقعا خیلی سخته
ولی خب اون بنده خداها ام عادت دارن
تا گفتى جنوب میخواستم بگم چجورى اون جا رفتى تو اوج گرما یعنى رسما بخار پز میشى اینقدر گرمه 
خودم به شخصه اصلا همچین ریسکى رو نمیکنم تو تابستون برم قشم :/ 
اما با این حال امیدوارم بهت خوش بگذره
پاسخ:
هیچ تصوری از شدت گرما نداشتم برا همین رفتم
جاش مقاوم شدم دیگه گرمای تهران برام گرما محسوب نمیشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی