(.♡ناشناخته

(.♡ناشناخته

آه زندانی این دام بسی بشنودیم
حال مرغی که برسته ست ازین دام بگو

یه گلبرگ مغرور که حالا برگشته و خوبِ تهرانه :)

پریشون

چهارشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۲۴ ب.ظ
میتونستم نجاتش بدم اما چرا اینکارو نکردم
جلوی چشمای خودم جون داد و بعد دیگه نفس نکشید
حق حق های مامان باباش ..
بدن سرد و بی روحش
..
خدا روشکر که فقط یه خواب بود یه خوابی که ریشه اش تو واقعیته
به هر حال وحشتناک بود از خواب که پاشدم کلن خالی بودم هنگ بودم
با اینکه چند ساعتم گذشته ولی همچنان هنگم
نمیدونم چرا هر شب یه خوابی ازش میبینم
اینا نشونست یا همش پرت و پلاست؟
چیزی میخواد بهم بگه؟
یا این خوابا فقط حاصل فکر کردن زیاده؟
نمیدونم اصلن فقط چند روزه بدجوری خالی ام،پریشونم نمیدونم چرا 
نیاز دارم باهاش حرف بزنم ولی خب قاعدتا خیلی دیره خیلی دیر:)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۵/۰۳
گلبرگ مغرور :)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی